وبلاگ ویژه ماه محرم امام حسین(ع)

درمورد امام حسین علیه السلام

وبلاگ ویژه ماه محرم امام حسین(ع)

درمورد امام حسین علیه السلام

نگاهی به ترکیب بند "محتشم کاشانی"

سرهای قدسیان، همه بر زانوی غم است

 قیام امام حسین(ع) علیه ظلم و بیداد دومین حاکم غاصب ستمگر خاندان اموی ، مبدا تحولی عظیم برای مبارزه و جهاد پدید آورد که در تمام ابعاد تاریخ شیعه و زندگی شیعیان آثار مبار ک آن هویداست . ادبیات شیعه از جلوه گاه های بارز نهضت حسینی است. البته بار عاطفی در بسیاری، تجلی آشکارتری دارد که زمینه تنفر از قاتلان حسین(ع) را همواره شعله ور نگه داشته است. ترکیب بند معروف محتشم کاشانی نمونه درست و تابناک از این نوع است.

محتشم کاشانی از شاعران قرن دهم هجری است و سال فوت وی را 996 هجری قمری نوشته اند. نام وی مولانا کمال الدین کاشانی، متخلص به محتشم است. همزمان با شاه طهماسب اول صفوی می زیست . وی سرودن شعر در قالب های متداول  را آزمود ودر غزل طبع طربناکی دارد. اما عمده شهرت و اشتهار شاعر به اشعار دیگر نیست بلکه محتشم احتشام خود را در نزد عامی و عالم مدیون ترکیب بندی است که در رثای شهیدان کربلا به  ویژه سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) سروده است .

دوازده بند ترکیب وی از زمان سرایش تا به اکنون و تا آینده ای که به ابدیت می پیوندد، زمزمه روز و شبان تمام دل سوختگان در عزای حسین و یاران  و خاندانش خواهد بود . ظرافت طبع شاعر و رقت عاطفه سیال در شعر چنان دقیق و موثر است که در زمان حیات سراینده ، الگو شد و شاعران و مرثیه سرایان بسیاری تلاش کردند  به تتبع از آن بپردازند . اما حقیقت است که متتابعان بسنده کرده اند که بر  پله دوم به بعد جا خوش کنند . گرچه فاصله پلکان اول و دوم نیز کم نیست .

از جمله مقلدان این ترکیب بند بدیع و سوزناک و موثرعبارتند از؛ وحشی بافقی ، عاشق اصفهانی ، صباحی بید گلی ، فتحعلی شاه قاجار( خاقان ) ، وصال شیرازی ( مقلدی سرفراز با جلوه های  شعری بسیار نزدیک به جلوه های شعر محتشم )، سروش اصفهانی و ادیب المما لک فراهانی ، علامه کمپانی ( آیة الله محمد حسین فقیه اصفهانی ) و اهلی شیرازی .   

برخی ویژگی های شعرمحتشم

 دوازده بند این ترکیب سازنده سمفونی حماسی است که انتظار و هیجان و اضطراب با اولین زخمه ای که شاعر بر تارهای احساس شنوند گان و خوانندگان می زند به شدت مشهود است و این ویژگی ها، زخمه به زخمه مخاطب را رها نمی کند و او را تا انتها در هزار توی انتظار، هیجان، اضطراب و دلتنگی و بی خویشتنی می کشد و محو می کند.

" باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
 باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است... "

 به نکته مهمی در ادامه بحث  مختصه اول  باید اشاره کرد؛ شاعر پیشاپیش مخاطبان درگیر است و به عبارت بهتر وی مخاطبی نمی بیند بلکه تمام آن شعله ها از درونش فوران می کند تا در اوج، سمفونی کلام به  گدازه های سوزنده ای تبدیل می شود تا آن حد که سر انجام، شاعر خوفناک  از شررهای پر لهیب آتشفشانی که برانگیخته است بر خویش نهیب می زند که:

" خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

...

خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین
 جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد"

 شاعر برای تاثیر گذاری و ایجاد جاذبه و کشش عاطفی و برانگیختن احساس همراهی یکباره داده ها را ردیف نمی کند؛ بلکه ابتدا تشنه می کند بعد  قطره قطره به کام تشنگان به جای آب، مستی زاترین معجون جوشان را می چکاند . در بند اول یک بار محرم و در انتهای بند حسین را می نشاند، که با آغاز ترکیب بعدی پیوند می یابد .

این روش از سرکمال آگاهی و شعور شعری است . دقت در کلمات و ابیات و بندها این شعور و آگاهی را به وضوح نشان می دهد . روشن است این شعور و آگاهی شاعرانه در نزد مولانا و شاعران واقعی موج می زند. و محتشم در این اثر از این نعمت برخوردار است و واژه ها از دهانه آتشفشان ذهن و زبان شاعر فوران می کنند. انتخابی در کار نیست، پس مصنوعی نیست . اگر بود چنین در جان ها نمی نشست و شعله بر نمی انگیخت .

" چون خون ز حلق او بر زمین رسید
جوش زمین به ذروه عرش برین رسید
نزدیک شد که خانه ایمان شود خراب
از بس شکست ها که به ارکان دین رسید

...

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
 گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید
یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید... ؟

شاعر به شیوه آشکار موضوع را  با مخاطب در میان نمی گذارد با توجه به اطلا ع رسانی قطره ای، با شگرد هنرمندانه ای  راه  را می نمایاند  و با  نشانه های خاص و برانگیزنده  کاروان مخاطب را به دنبال می کشد؛ به بند دو به ویژه رجوع شود. تکرار کربلا ، کوفیان، سلطان کربلا ، فریاد العطش،...

ویژگی دیگر شعر شگرف محتشم تصویرسازی بر زمینه های منطبق با ساختار موضوع است، در بافت کلام هیچ واژه ای سرد و ساکن و آرامش بخش نیست و هیچ ترکیبی امکان خروج از چهارچوب حماسی، عاطفی و سوز ناک و آشوب برانگیز در عمق احساسات و جان پر تلاطم شاعر و مخاطب را ندارد . شاعر بر گردونه ای نشسته  که خود آن را به آتش کشیده و مسحور گرمای  سوزنده اش  شده است و از لهیب سرکش آن به هیجان آمده است و در این سوختن زندگانی می جوید. نگاهی به کل ترکیب بند این ویژگی را نشان می دهد.

" روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه بر آمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

...

هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد"

ساخت کلام بسیار ساده و روشن است، ترکیب ها،  تشبیه ها و استعاره ( تشخیص) ها همه قابل درک اند و نیاز به تشریح و توضیح ندارند و تمام نیز در خدمت اصل موضوع قرار گرفته اند، چنین نیست که فقط برای آرایش کلام باشند بلکه برای تشحیذ- روشن کردن- خاطر مخاطب برای کشاندن وی به ژرفای موج خیزاقیانوس مصیبت، بسیار کارآمد در موقیعت تغییر ناپذیر قرار گرفته اند.

 حاصل این ترکیب بند یک بعدی نیست؛ از یک سو دوستی و محبت با مظلومان کربلا را برمی انگیزد و از دیگر سو دشمنان حسین را به تیر نفرت و نفرین محبان حسین گرفتار می کند.

 شاعر تمام هستی را در گیرودار این واقعه به خدمت گرفته است از ناسوتیان تا لاهوتیان؛ و پدیده ای و مخلوقی فارغ از این واقعه  و بر کنار از آن نیست. همین گستردگی عرصه جولان سبب شده است تا شاعر به الهام، گزینش های مناسب را انجام دهد و حد تاثیر کلام را به نهایت برساند.

" بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

...

آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

...

این نخل  تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین تست

شمایی از ویژگی های هنرمندانه و متعهدانه و مومنانه اثر محتشم کاشانی که تاثیر را در همدردی با خاندان رسالت به حد نهایت رسانده و اوج خصومت با دشمنانشان را دامن زده، نشان داده شده است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد